«دکتر برنیز سیگل» در کتاب خود مینویسد:
«اگر من به بیمارانم بگویم که سطح خون گلوبینهای ایمنی خود را بالا ببرند، هیچ یک نمیدانند چگونه باید این کار را انجام دهند اما اگر به آنها یاد بدهیم که خود و دیگران را دوست بدارند، در حقیقت بطور ناخودآگاه همین تغییرات در بدن آنها رخ خواهد داد.»
🌸هنگامی که فرد ابراز محبت میکند،سیستم ایمنی بدن او این قدرت را پیدا می کند که در برابر بیماری بایستد
🌸محبت محل عبور موادشیمیایی مغز را تغییر میدهد و این امر بر مقاومت بدن تأثیرگذار است
🦋دفترمشاوره دبیرستان ماهور🦋
سختترین روزهای زندگی همان روزهاییست که انسان خسته میشود.
نه خستگی که برای کار زیاد یا مشغلههای روزمره باشد؛ نه... منظورم اینها نیست...
از خستگی میگویم که با هیچ استراحتی رفع نمیشود... فراتر از جسم است و ذهن و روح انسان را درگیر میکند.
گاهی خستگی با یک اتفاق کوچک شروع میشود، یک تصمیم اشتباه... تصمیمی که با انرژی و انگیزه زیاد آن را عملی میکنیم اما نتیجهاش هیچ شباهتی به پیش بینی ما ندارد...
همهی امید و انگیزهمان را از دست میدهیم؛ همه چیز بیارزش میشود،و این اولین نشانهی خستگی روحی است.
گاهی خستگی برای حرف مردم است!!
مردمی که چیزی از تو نمیدانند اما نصیحت ها، کنایهها، قضاوت کردنهای شان تمامی ندارد... حرف هایی که خستگیات را رفع که نمیکند هیچ، بلکه با فکر کردن به آن خستهتر میشوی...
انسانِ خسته، گوشهگیر میشود، از دورهمی و جمعهای دوستانه فرار میکند، آهنگ های غمگین گوش میدهد و به نقطهای خیره میشود... روز به روز کم حرفتر... روز به روز تنهاتر... روز به روز خستهتر...
*یاد بگیریم وقتی ذهن و روحمان خسته شد به جای فرار کردن، ریشهی خستگی مان را پیدا کنیم و دور بیندازیم.
یاد بگیریم با خستگی ادامه ندهیم.
حقیقت این است در بازی زندگی برنده کسی ست که بعد از خستگی به جای این که بازی را، زندگی را، رها کند، کمی بایستد.. نفس تازه کند و دوباره تلاش کند.
🦋دفترمشاوره دبیرستان ماهور🦋
به یاد داشته باشیم :
آینده کتابیست
که امروز می نویسیم
پس چیزی بنویسیم
که فردا از خواندن آن لذت ببریم ...